دل شکستگی

ساخت وبلاگ
امروز دلم برای انسانیت سوخت...انگار انقدر با ما آدم ها غریبه شده است که اگر در روز روشن ببینیمش هم دیگر نمی شناسیمش!

روزگار بده شده است, ولی انگار ما داریم از روزگار بدتر میشویم!

سینه هایمان را از غرور پر کرده ایم و داشته هایمان را با ناز به هم نشان میدهیم! 

امروز دوباره دیدمش... همان زن همیشگی... گوشه ی خیابان نشسته بود و از سرما به خود میلرزید...

ولی به جای یک دست نگاهان تحقیر آمیز هر رهگذری را باید تحمل میکرد, به دست مادرانی که بچه هایشان را دور میکنند نگاه میکرد, و در جواب تحقیر های این آن چیزی نمی گفت...خدا می داند دلش در چه حال است!

امروز دلم به حال خودم سوخت... انسانیت من کجا رفته است...

نوشته شده در یکشنبه نوزدهم آذر ۱۳۹۶ساعت 4:0 توسط یگانه |

آخزین ذره نور...
ما را در سایت آخزین ذره نور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yebigane بازدید : 40 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:38